شعر
جمعه, ۳ خرداد ۱۳۹۲، ۰۶:۴۹ ق.ظ
مارازخیال تو چه پروای شراب است
خم گو سر خود گیر که خمخانه خراب است
گر خمر بهشت است بریزید که بی دوست
هر شربت عذبم که دهی عین عذاب است
« حافظ »
۹۲/۰۳/۰۳
خم گو سر خود گیر که خمخانه خراب است
گر خمر بهشت است بریزید که بی دوست
هر شربت عذبم که دهی عین عذاب است
« حافظ »