خاطرات شهدا 1
چهارشنبه, ۴ آذر ۱۳۹۴، ۰۱:۰۱ ب.ظ
یازهرا (س)
وقتی فرزندمان داوود، خواست بدنیا بیاید، عباس مرا به دزفول برد. در طول راه نشانی بیمارستان را پرسید . به او گفتند که آخر همین خیابان، بیمارستان حضرت زهرا (س) است. وقتی نام بیمارستان را شنید، چنان گفت یا زهرا که من فکر کردم اتفاقی افتاده است .
پرسیدم چی شد ؟
گفت: یازهرا رمز زندگی ماست!
گفتم چطور؟
گفت :« در در عملیات فتح المبین که با رمز یا زهرا(س) شروع شد، مجروح شدم، بازنی ازدواج کردم که نامش زهرا است . تولد فرزندمان هم در بیمارستان حضرت زهرا (س) است.»
او یک چیز را نگفت و آن شهادتش بود که در عملیات بدر با رمز یا زهرا (س) اتفاق افتاد و من به واقع متوجه این اسم رمز شدم .
برگرفته از خاطرات شهید عباس کریمی
همسر شهید عباس کریمی
۹۴/۰۹/۰۴