تک . شمشیر . بی نظیر

نظیرA.SH.B

باسلام به وبلاگ شخصی من خوش اومدین
مطالب این وبلاگ شامل احادیث ، جملات زیبا و آموزنده از بزرگان ، داستان های زیبا ، شعر، دلنوشته های خودم ، خاطرات تلخ و شیرین و تجربه هایی که برام پیش اومده و کسب کردم .
امید است تا به یاری خدا این وبلاگ خنده ای بر لب کسی جاری یا قطره ی علم وتجربه ای به کسی اضافه کند و در کل برای کسانی که وارد این وبلاگ می شوند مفید باشد وان شاءلله که مورد رضایت و عنایت خدا و امام زمان (عج) قرار بگیرد .
کپی برداری از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع مورد رضایت است .

پیام های کوتاه
آخرین مطالب

خاطرات سربازی

جمعه, ۱ دی ۱۳۹۱، ۰۵:۱۹ ق.ظ
روز اول که میخواستیم اعزام بشیم یکی گفت گردان امام حسین کشتارگاهه سعی کنین اونجا نیفتید .

ساعت ۸صبح روز دوشنبه به سمت پادگان آموزشی حرکت کردیم .

ساعت ۱۳ دم دژبانی بودیم .

دم دژبانی داشتیم با بچه ها شوخی می کردیم که یه دفه سرباز دژبانی اومد کنارمون و گفت بچه ها حواستونو جمع کنین هفته پیش اینجا یه نفر از سرما مرده .

تا چند دقیقه فقط داشتیم بهش نگاه می کردیم خیلی جا خوردیم و ترسیدیم .

بعد از بازرسی و کارهای اولیه رفتیم تو سالن واسه پذیرش اسم نویسی کنیم .

ساعت تقریباً ۴ یه آخوندی اومد صحبت کرد و بعد گفت هر کی نماز نخونده بره بخونه .

ماهم رفتیم نماز خوندیم و وایسادیم تو صف واسه پذیرش .

از یزد دوتا اتوبوس رفته بودیم .

وقتی که ما رفتیم اسممونو بنویسیم فقط ۲۰ تا یزدی مونده بود و همه پذیرش شده بودن .

تو سالن چند تا بچه هم ولایتی رو پیدا کرده بودم که با هم بودیم نوبت به ما که رسید دیدیم گردان امام سجاد پر شد .

و ما افتادیم تو گردان امام حسین یعنی کشتارگاه .

چیزی که واسه من جالب بود این بود که دقیقاً وقتی نوبت من شد گردان امام سجاد پر شد.

حالا شدم اولین نفر اولین گروهان گردان کشتارگاه .

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۱۰/۰۱
حسام الدین کسرایی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی